من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس .

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

دلنشین ترازلالایی مادر

           تو زندگیمون صداهای زیادی وجود دارن که دوسشون داریم . از اون زمان بچگی که من یادم نمیاد ولی میگن صدای لالایی مادر بزرگم رو دوست داشتم ، تاحالا که بزرگتر شدیم و دیگه کارمون از لالایی گذشته بازم صدای مادر رو خیلی دوست داریم و یه وقتا هیچ صدایی نمی تونه جاشو بگیره . از اینا گذشته ، صدای خواننده ای که دوسش داریم یه وقتا خیلی می چسبه و از جمله صداهاییه که دوست داریم . تازه یه عده که البته من جزوشون نیستم ، عاشق صدای پرنده هان و از صدای خوندن قناری لذت می برن یا اینکه مثلا با صدای گنجشک یا کفتر از خواب ییدار حسابی کیفورشون می کنه ! یا صدای صحبت یکی که دوسش دارین حتی اگه فقط حرف بزنه .

    اما اینجا می خوام از یه سری صداهای خاص صحبت کنم که شاید;از لذت شنیدنش محروم مونده باشین . منم تازگی بهشون دقت کردم . صداهاییکه در حالت عادی هیچ حسی رو منتقل نمی کنن ولی یه وقتا تبدیل به بهترین صدای دنیا می شن !برای اینکه این صدا ها رو درک کنید نیاز به استفاده از قوه ی تخیلتون دارید . تصور کنید تو استگاه مترو منتظر واستادین و به شدت دیرتون شده ، امتحان دارین یا یه قرار مهم ، صندلی هم گیرتون نیومده که بشینین و سرپایید . دست و دلتون هم به کتاب خوندن و اینجور بهره برداریهای مفید از زمان نمی ره ! به چهره ی آدمایی که دوروبرتونن نگاه می کنید بدون اینکه هیچ حسی نسبت بهشون داشته باشید . حالا تو همین گیر و داره که ییهو یه لرزش خفیف رو احساس می کنید و کم کم این لرزش با صدای مهیب قطار نجات بخش تو از این وضعیت لعنتی همراه می شه ! آآآی جونم که چقد این لحظه رو دوست دارم . لذت وقتی بیشتر می شه که صدای بوق قطار بیاد و وقتی به اوج می رسه که دو تا بوق کوتاه می زنه به نشانه ی اینکه در می خواد باز شه و تو بری توش و برسی به همون جا که می خوای !
      اما این صدایی که می خوام الان بگم صدای عجیب غریبیه ،هستن کسایی که ;تو لحظه ی شنیدن این صدا اشک ریختن ! دل بدین که می خوام ببرمتون تو یه حال روحانی ! به شدت مدرورین ( اسم فاعل ، به معنای بسیار ادرار دار ) چنان که همه چیز پیش چشمتون رنگشو از دست داده و فقط زردیه که دیده می شه و دیگر هیچ ... ! حالا تو این وضعیت وخیم تو صف توالت عمومی انتظار می کشید که نوبتتون بشه ! وای که چه لحظات سخت و پر اضطرابیه ! بیتابی تو چشم همه ی هم نوعانتون موج می زنه ! تو این بهبوهه ی زرد رنگ ، چه صدایی دلنشین تر از صدای سیفون توالت مورد نظر که بدین معناست که کار طرف تموم شده و نوبت شماست . و امان از اون لحظه ی شیرین که صدای باز شدن قفل ضمخت در توالت می آد و;این دروازه ی رهایی به روی شما گشوده می شه !
      درسته که این صدا بسیار کوتاهه ولی لذتی درش نهفتست که تو ساعت ها موسیقی نمی شه یافت ! البته برای تجربه ی این صداها باید یه کم اضطراب رو به جون بخرید و ریسک کنید ولی به شنیدنش می ارزه ! مطمئن باشید



هیچ نظری موجود نیست: