من به واژه می اندیشم ، با واژه ها زندگی می کنم ، مثل آب ، مثل نفس .

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

اندرباب روابط

          روابط رو اگر بخواهیم از منظری خاص دسته بندی کنیم ، می تونیم اون رو به دو دسته ی کلی مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کنیم . یادم میاد که اون زمانی که تو دبیرستان هنوز فیزیک و ریاضی می خوندیم و مثل الان درگیر مسائل مدیریتی نشده بودیم ، بهمون می گفتن مثلا فشارگاز با حجم گاز رابطه ی غیر مستقیم داره یا شتاب با نیرو رابطه ی مستقیم داره یا اینکه شیب خط با تفاضل عرض نقاط تقاطع رابطه ی مستقیم داره یا مثال هایی از این دست . اما از این بحثا که خارج بشیم ، تو زندگی همه ی ما یه اتفاقایی با یه اتفاقای دیگه ای که شاید هیچ ربطی هم نداشته باشن ، یه وقتا خودآگاه یا ناخودآگاه ارتباط مستقیم برقرار می کنن . نه به اون معنی ای که تو ریاضی و فیزیک و ریاضی از این واژه سراغ داریم ، اصلا انگار یه سیم کشیدن که یه اتفاقی منجر به یه اتفاق دیگه ای بشه . در یک مثال ساده ، مثلا اگر یه توپ رو پرت کنی و توپ به گلدون بخوره و گلدون بخوره تو سره یه مادرمرده ای ، رابطه ی توپ و اون فرد مادرمرده یک رابطه ی غیر مستقیم میشه و اگر خود توپ بخوره تو سراون فرد مادر مرده می شه یک رابطه ی مستقیم بین فرد مادرمرده و توپ .

      روابط غیر مستقیم چون با واسطه ای تحقق پیدا می کنن و در واقع سه عنصر تشکیل کننده دارن ، مفصل تر از روابط مستقیم هستند که از دو عنصر تشکیل می شن و کلا روابط مستقیم بهترن ازغیر مستقیم ها ! پس بیشتر به مستقیم ها می پردازیم ، به خصوص که یه وقتا دو چیز واقعا هیچ ربطی به هم ندارن ولی سبب یک رابطه ی کاملا مستقیم می شن . علاوه بر مستقیم یا غیر مستقیم بودن روابط ، از منظری دیگر می شه روابط رو به دو دسته ی یک طرفه و دو طرفه تقسیم کرد . مثلا خود من اگرجایی راحت بشینم و مدتی از نشستنم بگذره به طوری که نشیمنگاهم گرم شه ، ناخودآگاه فک و زبونم شروع به جنبش و حرکت می کنه و بسیار حرف می زنم . و قطعا وقتایی که زیاد حرف می زنم ، جایه راحتی نشستم و قطعا در نواحی نشیمنگاهم احساس گرمی می کنم .که البته این احساس گرمی به خاطر طولانی شدنه نشستنمه . به این میگن یه رابطه ی دو طرفه ی جالب . چون نشیمنگاه شاید هیچ ربطی به زبون نداشته باشه و بالعکس ولی یه رابطه ی مستقیم دو طرفه رو حاصل کردن . دیدن چهره ی رافائل نادال و شنیدن اخبارش ، که نمی دونم مرد شماره ی چندم تنیس جهانه و کدوم جام کوفتی رو گرفته چقد پول لعنتی به جیب زده ، من رو مملو از حس حسادت و نفرت می کنه ، البته این اتفاق بعد از دیدن ویدئوی یگانه بانوی موسیقی جهان ، خواننده ای خوش صدا ، هنرمندی کاربلد ، گرگی منعطف ، زنی خوش اندام و درانتها مادری دلسوز و فداکار ( درآینده ایشالا البته ) شکیرا ی عزیز افتاد که حتما مجبورش کردن با این مردک ویدئو بازی کنه و نه تنها به همین اکتفا نکردن ، بلکه واسه یه لقمه نون حلال چه کارها که نکنه ؟ ولی خوب اون مجبور بوده ، نادال چرا قبول کرده ؟ وقاحت تا کجا ؟ پلیدی و پلشتی تا کی ؟ خلاصه با قلبی شکسته و دلی سوخته ، رافائل نادال با حس حسادت من یک رابطه ی غیر مستقیم ( به خاطر وجود واسطه ای گرانبها و دلنشین چون خانم شکیرا ) و دو طرفه داره چون حس حسادت من جاهای دیگه خیلی فعال نیست و فقط در این مورد خاصه که کمی بروز پیدا می کنه !
      از سویی دیگر ، شنیدن و دیدن صدا و تصویر خیلی ها دستگاه های مختلف بدنم رو به هم می ریزه و کارکردش رو دچار مشکل و البته در موارد انگشت شماری باعث بهبود عملکرد اونا می شه ، اما شنیدن صدا و دیدن تصویر (( اشکین )) انحصارا دستگاه گوارش من رو هدف می گیره و گلاب به روتون حالم رو واقعا بد می کنه و به معنای واقعی کلمه کار یک ملین از پایین و کار یک انگشت در ته حلق فرو شده از بالا رو برام انجام میده ( همین الان حتی بردن اسمش هم همین حالت رو برام ایجاد کرد ! ) ، که البته اشکین در نگاه اول هیچ ربطی به دستگاه گوارش من نداره اما با کمی دقت ربط پیدا می کنه . به هم ریختم سیستم گوارش من می تونه دلایلی دیگه ای هم داشته باشه مثل مسمومیت . پس رابطه ی اشکین و دستگاه گوارش من یک رابطه ی یک طرفه است . هربار که ماشین رو با زحمات فراوان می شورم ، صرف نظر از فصل و شرایط آب و هوایی ، بعد از چند ساعت بارون میاد که حاصل دسترنج من رو از بین ببره ولی هربار که بارون میاد من الزاما قبلش ماشین رو نشستم . پس این هم رابطه ای یک طرفه است ! اعصاب من و حرکات لبم با هم ارتباطی یک طرفه ، مستقیم و بسیار تنگاتنگ دارند چنانکه هروقت اضطرابی به من وارد می شه یا در فشار روحی قرار می گیرم به سرعت این حالت روی حالت لب و دهنم نمود پیدا می کنه .
      از این روابط مستقیم و غیر مستقیم و یک یا دو طرفه زیاد هست ، فقط کافیه کمی با دقت بیشتری به دوروبر خودتون نگاه کنید تا اونا رو کشف کنید . کشف این روابط گاهی واقعا با مزند ، گاهی از بی ربطی با مزن ، گاهی از شدت مستقیمی ، گاهی یک یا دوطرفه بودنشون ! یه سری از اتفاقات که آدم رو بلافاصله به خاطرات تلخ و شیرینش گذشتش پرتاب می کنه هم با اون بخشی از ذهن ما که اون خاطره ی خاص رو حفظ کرده ارتباط داره که حالا بسته به نوعش می تونه ازهر نوعی باشه ! یا علایق ما به اشخاص یا اشیا می تونن یک یا دو طرفه ، مستقیم یا غیر مستقیم باشن . وقتی غیر مستقیم می شن که به خاطر چیزی یه نفر یا یه چیز رو دوست داشته بشی نه صرفا به خاطر اون چیزی که هست که خودش یه جور واسطه است . خلاصه بحث مفصلی دارند این روابط ...

۴ نظر:

ناشناس گفت...

مثلا چه رابطه بین حضور خانم خسر...و ما وجود داره که همیشه اونو میبینیم؟؟؟
نحن لا تعلمون الاه بیلیر

شهردار گفت...

ناشناس کیه بابا من گفتم

hamid گفت...

in jomle daghunam kard hala baste be nowesh mitune az har nowi bashe.......kolan dige az un blogayi bud ke bayad nazarate koli brash dad.

jezzz0vezzz گفت...

جناب شهردار حتما یه روابطی هست دیکه! همه چی رو که نباید به تو بگن!!